تیر 91 - فروشگاه اینترنتی جهان کالا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماهی مبارک در پیش است

هنوز نرسیده زودتر اما به میزبان همیشگی ام سلام می کنم ودرود می فرستم

ودعا می کنم که دوست عزیز من وشما باشد

همانطور که همیشه بوده

می بوسمش اگر چه تنها معشوقی است که نمی بینمش

و هزاران بار در اعمالم واژه دوستت دارم را تکرار می کنم

اگر چه کلامش را در قالب کلمات انسانی نمی شنوم

خدای من سلام

ما آمدیم

به دعوتت

اگر چه تو مدتهاست که دعوتمان کردی

.سلام خدا

ببین ما را

که ما و من امده ا یم به سفره ای که مدتهاست پهن است ومن و ما شاید نمی بینیم

 

نوشته شده توسط ضیافت



تاریخ : پنج شنبه 91/4/29 | 12:13 صبح | نویسنده : فروشگاه اینترنتی جهان کالا | نظر

پاداش خودداری از نگاه نامشروع

یکی از همراهان جناب شیخ گفت:روزی با تاکسی از میدان سپاه پائین می آمدم ،دیدم خانمی بلندالا با چادر و خیلی خوش تیپ ایستاده،صورتم را برگرداندم و پس از استغفار ،او را سوار کردم و به مقصد رساندم.روز بعد خدمت شیخ رسیدم-گویا داستان را از نزدیک مشاهده کرده باشد-گفت: آن خانم بلند بالا که بود که نگاه کردی و صورتت را برگرداندی و استغفار کردی؟خداوند تبارک و تعالی ی قصر برایت در بهشت ذخیره کردی و یک حوری شبیه همان.

آتش مال حرام

شخصی در مجلسی مشغول سحر و جادو بود،فرزند شیخ که در آن مجلس حضور داشت نقل می کند که : من جلوی کار اورا گرفتم،جادوگر هر چه کرد،نتوانستت کاری انجام دهد،سرانجام متوجه شد که من مانع کار او هستم و باالتماس از من خواست که:"نان مرا نبُر" .سپس قالیچه ای گرانبها به من داد.قالیچه را به خانه بردم،هنگامی که پدرم آن را دید فرمود:

این قالیچه را چه کسی به تو داده است که از آن دود و آتش بیرون می آید؟! زود آن را به صاحبش بازگردان.

ازکار افتادن گرامافون

یکی از فرزندان شیخ نقل می کند که :با پدرم به جشن عروسی یکی از بستگان رفتیم،میزبان که متوجه آمدن شیخ شد،از جوان ها خواست گرامافون را خاموش کنند،ما داخل مجلس شدیم،جوان ها آمدند ببینند چه کسی آمده که آنها نباید از گرامافون استفاده کنند.وقتی شیخ را نشان دادند،گفتند:ای بابا به خاطر او ما گرامافون را خاموش کنیم؟! و دوباره رفتند و آن را روشن کردند.

من نصف بستنی را خورده بودم که پدرم به دست من زد که" بلند شو برویم"

من که توجه نداشتم موضوع چیست،گفتم آقا جان من هنوز بستنیم را نخورده ام.پدرم گفت:خیلی خوب بلند شو.شنیدم همین که ما از در خارج شدیم گرامافون سوخت،یکی دیگر آوردند آن هم سوخت.این واقعه موجب شد که میزبان به صف ارادتمندان شیخ بپیوندد.



تاریخ : جمعه 91/4/9 | 1:17 عصر | نویسنده : فروشگاه اینترنتی جهان کالا | نظر

برای مداومت بر اذکار اینهاست :

(1)برای افزایش قدرت انسان در غلبه بر نفس :

ذکر ‹‹یا دائم و یا قائم‌››

 (2) برای دوستی خداوند متعال در دل :

هزار صلوات تا چهل شب .

 (3)برای سرکوبی نفس :

هر روز سیزده مرتبه ذکر

‹‹ اللهم لک الحمد و الیک المشتکی و انت المستعان ››

 (4)برای چیرگی بر نفس :

مداومت بر ذکر

‹‹ لا حول و لا قوه الابالله العلی العظیم ››.

 (5)ذکر ‹‹ یا غنی یا کریم ››

دویست بار بعد از نماز ،بسیار موثراست.

علاوه بر اینها ،

قرائت روزانه زیارت عاشورا همواره مورد تاکید شیخ  می باشد



تاریخ : جمعه 91/4/9 | 1:7 عصر | نویسنده : فروشگاه اینترنتی جهان کالا | نظر

مدتهاست که دستانم ذهنم را یاری نمی کنند

. انگشتانم در  تشویش ذهن من ربوده شده اند

  وشاید من تنهایم

لحظه ای چشمانم را می بندم  تا شاید همه چیز آرام شود .

اما گویی آرامش در زمستان نگاه درونم اطراق کرده 

 والبته به خواب رفته

گویی یک خواب عمیق

منتظر بارانم .

 باران

شاید ببارد 

و پاک کند اذهان مرده ام را .

 کاش ببارد

باران را می گویم .

البته که من امیدوارم.

 

نوشته شده توسط ضیافت.



تاریخ : دوشنبه 91/4/5 | 12:25 صبح | نویسنده : فروشگاه اینترنتی جهان کالا | نظر

آیت الله بهجت«قدّس سرّه»:

در روایت آمده است که رسول اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ فرمود: «أَهْلُ بَیْتى أَمانٌ لاِءَهْلِ الاْءَرْضِ، کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاِءَهْلِ السَّماواتِ.» اهل بیت من، مایه ى امنیّت زمینیان هستند، همان گونه که ستارگان مایه ى امنیّت آسمانیان هستند.(1)
آیا امکان دارد در شداید و گرفتارى ها به آن ها پناهنده شویم و آن ها چاره نکنند و پناه ندهند و بلا را از ما مرتفع نکنند؟!

 راه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ ، راه نجات و سعادت و امان و مایه ى سلامت دارَیْن دنیا و آخرت است.

 گویا در مورد حضرت عبدالعظیم در روایت آمده است که «أَمانٌ لاِءَهْلِ رى.»؛ در مورد حضرت موسى بن جعفر ـ علیهماالسّلام ـ است که: «أَمانٌ لاِءَهْلِ بَغْدادٍ.»؛ و شاید در مورد زکریّا بن آدم وارد شده باشد که: «أَمانٌ لاِءَهلَ قُمٍّ.»

 چندین چراغ داریم و بى راهه مى رویم! همه ى این ها را داریم، ولى نمى خواهیم متابعت کنیم!

 به بعضى از اطبّا که براى احوالپرسى از تهران به این جا مى آمدند، گفتم: شما با کسى که خودش نمى خواهد مراعات حفظ صحّت کند، چه مى کنید؟ من مى دانم پیاده روى، شرط صحّت است، یا فلان چیز مخالف سلامتى و صحّت است، ولى باز آن را به جا مى آوریم، یا افراط و تفریط مى نماییم! ما خود نمى خواهیم این راه را، که راه خدا و رسول و اولیاى اوست، طىّ کنیم، بلکه راهى را مى خواهیم که در آن استغفار و ذکر و گریه نباشد. نظیر این که نزد شخصى رفتند و گفتند: ذکرى به ما دستور بدهید. وى مى گوید که گفتم: نماز بخوانید. گفتند: مى خواهیم ذکرى بدهید که نماز نخوانیم. دَواؤُکَ مِنْکَ وَ لاتُبْصِرُ وَ داؤُکَ فیکَ وَ لا تَشْعُر ُ(2) درمان تو از تو است ولى تو آن را نمى بینى، و درد تو نیز در تو است، ولى تو بدان آگاه نیستى. خود را مریض نمى دانیم، وگرنه علاج آن آسان است. هر کس راهى براى رسیدن به سعادت و امان یافت و به دست آورد، باید به دوستان و اهل امانت و وثاقت و دیانت برساند.

 

 

1.ر.ک: علل الشرائع، ج 1، ص 123؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 30؛ کمال الدّین، ص 205 و... نظم دررالسمطین، ص 234؛ الجامع الصغیر، ج 2، ص 680؛ کنزالعمال، ج 12، ص 96 و...

2. شرح الاسماء الحسنى سبزوارى، ج 1، ص 12؛ ج 2، ص 80؛ کتاب الاربعین ماحوزى، ص 281.

وآله وسلّم ـ فرمود: «أَهْلُ بَیْتى أَمانٌ لاِءَهْلِ الاْءَرْضِ، کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاِءَهْلِ السَّماواتِ.» اهل بیت من، مایه ى امنیّت زمینیان هستند، همان گونه که ستارگان مایه ى امنیّت آسمانیان هستند.(1)
آیا امکان دارد در شداید و گرفتارى ها به آن ها پناهنده شویم و آن ها چاره نکنند و پناه ندهند و بلا را از ما مرتفع نکنند؟!

 

 راه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ ، راه نجات و سعادت و امان و مایه ى سلامت دارَیْن دنیا و آخرت است.

 گویا در مورد حضرت عبدالعظیم در روایت آمده است که «أَمانٌ لاِءَهْلِ رى.»؛ در مورد حضرت موسى بن جعفر ـ علیهماالسّلام ـ است که: «أَمانٌ لاِءَهْلِ بَغْدادٍ.»؛ و شاید در مورد زکریّا بن آدم وارد شده باشد که: «أَمانٌ لاِءَهلَ قُمٍّ.»

 چندین چراغ داریم و بى راهه مى رویم! همه ى این ها را داریم، ولى نمى خواهیم متابعت کنیم!

 به بعضى از اطبّا که براى احوالپرسى از تهران به این جا مى آمدند، گفتم: شما با کسى که خودش نمى خواهد مراعات حفظ صحّت کند، چه مى کنید؟ من مى دانم پیاده روى، شرط صحّت است، یا فلان چیز مخالف سلامتى و صحّت است، ولى باز آن را به جا مى آوریم، یا افراط و تفریط مى نماییم! ما خود نمى خواهیم این راه را، که راه خدا و رسول و اولیاى اوست، طىّ کنیم، بلکه راهى را مى خواهیم که در آن استغفار و ذکر و گریه نباشد. نظیر این که نزد شخصى رفتند و گفتند: ذکرى به ما دستور بدهید. وى مى گوید که گفتم: نماز بخوانید. گفتند: مى خواهیم ذکرى بدهید که نماز نخوانیم. دَواؤُکَ مِنْکَ وَ لاتُبْصِرُ وَ داؤُکَ فیکَ وَ لا تَشْعُر ُ(2) درمان تو از تو است ولى تو آن را نمى بینى، و درد تو نیز در تو است، ولى تو بدان آگاه نیستى. خود را مریض نمى دانیم، وگرنه علاج آن آسان است. هر کس راهى براى رسیدن به سعادت و امان یافت و به دست آورد، باید به دوستان و اهل امانت و وثاقت و دیانت برساند.

 

1.ر.ک: علل الشرائع، ج 1، ص 123؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 30؛ کمال الدّین، ص 205 و... نظم دررالسمطین، ص 234؛ الجامع الصغیر، ج 2، ص 680؛ کنزالعمال، ج 12، ص 96 و...

2. شرح الاسماء الحسنى سبزوارى، ج 1، ص 12؛ ج 2، ص 80؛ کتاب الاربعین ماحوزى، ص 281.



تاریخ : پنج شنبه 91/4/1 | 9:57 عصر | نویسنده : فروشگاه اینترنتی جهان کالا | نظر